ظلم و ستم بر دیگران می تواند آثار زیادی داشته باشد در اینجا مهمترین آنها که در قرآن و روایت ذکر شده است، بیان می شود.
 

1. فقر و نداری

کسی که ظلم می کند فقیر و فقیرتر می شود، هرچه تلاش می‌کند زندگی‌اش برکت ندارد. برادران حضرت یوسف، بر حضرت یوسف ظلم کردند، اذیت کردند. در نتیجه برادران یوسف به گدایی افتادند. دچار قحطی شدند. یوسف بر اثر ظلم نکردن، بندگی و تقوا سرور و سالار و عزیز مصر شد. در قرآن کریم داریم که برادران حضرت یوسف گفتند: «یا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ» (یوسف/88) ما و خانواده ما به بلا و گرفتاری دچار شدیم. «وَ جِئْنا بِبِضاعَةٍ مُزْجاةٍ» دست ما خالی است. «فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَ تَصَدَّقْ عَلَیْنا» صدقه به ما بده. ظلم انسان را فقیر و ندار می کند و به گدایی می‌اندازد. ولو اولاد پیغمبر باشی.

اگر شوهر بر زن یا فرزندان یا بالعکس یا رئیس بر کارمند یا مراجعه کننده، ظلم بکند دچار فقر می شود و برکت از مالش می رود. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: زنی که شوهر خود را مورد آزار و اذیت قرار می‌دهد، خدای متعال (تا وقتی که شوهرش را از خود راضی نسازد) نماز و سایر اعمال نیک او را قبول نمی‌کند. حتی اگر در طول عمر خود، به روزه‌داری و شب زنده داری مشغول بوده؛ و برده‌ها را آزاد ساخته و اموال خود را در راه خدا انفاق نموده باشد و از جمله اولین کسانی است که وارد جهنم خواهد شد. آنگاه پیامبر اکرم فرمود: همین وزر و عذاب‌ها برای مردی نیز خواهد بود که همسر خود را مورد آزار و ظلم قرار می‌دهد. (1)

در حدیث دیگری پیغمبر اکرم فرمودند:  «وَ مَنْ ظَلَمَ عِبَادَ اللَّهِ کَانَ اللَّهُ خَصْمَهُ دُونَ عِبَادِه» (2) اگر کسی به شخصی ظلم کرد، دادخواه او خداست. ولو مظلوم هیچی نگوید، زور و قدرت نداشته باشد. اما طرف او خداست. چون خدا می فرماید: «إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصاد» (فجر/14) خدای متعال رصد می‌کند و هر نوع ظلمی را پاسخ می‌دهد.
 

2. از بین رفتن رابطه با خدا

کسی که ظلم می کند ربطه اش با خدا کم رنگ و احیانا قطع می شود، یعنی شیرینی عبادت، شیرینی ذکر، شیرینی سحرخیزی، شیرینی تلاوت قرآن، شیرینی انس از خدا از ظالم گرفته می‌شود.

ممکن است کسی ظلم کرده باشد و ببیند مال و ثروتش هم کم نشده است. اما او نمی داند که همین امر از هزار مریضی بدتر است. در روایت آمده: « أَنَّ أَهْوَنَ مَا أَنَا صَانِعٌ بِعَالِمٍ غَیْرِ عَامِلٍ بِعِلْمِهِ أَشَدُّ مِنْ سَبْعِینَ عُقُوبَةً أَنْ أُخْرِجَ مِنْ قَلْبِهِ حَلاَوَةَ ذِکْرِی» (3) خدای مهربان می‌فرماید: من کمتر چیزی که به کسانی که به علمشان عمل نمی‌کنند، هرکس که می‌داند قطع رحم بد است. ظلم بد است و خیانت بد است. می‌فهمد و عمل می‌کند. من از هفتاد عقوبت باطنی که برای او انجام می‌دهم، کمترینش این است که شیرینی ذکر خودم را از او می‌گیرم و دیگر با خدا مرتبط نمی‌شود.

در روایت آمده: « أَشَدُّ مِنَ اَلْفَاقَةِ مَرَضُ اَلْبَدَنِ » سه رقم بلا را حضرت امیر در نهج‌البلاغه آوردند. بعضی از ابتلائات فقر است. کمبود مال است. از این بدتر مرض بدن است. از این بدتر « وَ أَشَدُّ مِنْ مَرَضِ اَلْبَدَنِ مَرَضُ اَلْقَلْبِ » (4) یعنی روح و جانت بیمار شود. بیماری روح و جان بدترین بلا است. مثلاً دل انسان قساوت می‌گیرد. می‌گوید: اصلاً نماز چیست؟ امام حسین چیست؟ پیغمبر کیست؟ قساوت و تاریکی قلب بدترین نوع ابتلاء است.

گاهی انسان می‌بینید قلبش سیاه شده و خوب و بد را تشخیص نمی‌دهد. داعشی‌ها الآن آتش زدن انسان را افتخار می‌دانند. این قلب وارونه شده است. بدترین عقوبت است که انسان خیر و شر را تشخیص نمی‌دهد. امام باقر(ع) فرمود: عقوبت‌های خدا مختلف است. «إِنَّ لِلَّهِ عُقُوبَاتٍ فِی اَلْقُلُوبِ وَ اَلْأَبْدَانِ ضَنْکٌ فِی اَلْمَعِیشَةِ وَ وَهْنٌ فِی اَلْعِبَادَةِ» (5) گاهی در قلب است. گاهی در بدن است. گاهی در زندگی و معیشت است. گاهی در عبادت سست می‌شود. این بی‌توفیقی در عبادت عقوبت خیلی خطرناکی است. باید استغفار کند. ببیند کجا کار بدی کرده است. در ادامه امام فرمودند: « وَ مَا ضُرِبَ عَبْدٌ بِعُقُوبَةٍ أَعْظَمَ مِنْ قَسْوَةِ اَلْقَلْبِ.» خدای متعال عقوبتی بزرگتر از قساوت قلب ندارد که طرف را رها کند و دل او سیاه شود.

امام حسین(ع) که خیرخواه ترین و دلسوزترین معصوم است، روز عاشورا اینقدر خطبه خواندند، اما آنها حرف امام را قبول نکردند چون ظرفیت پذیرش حق نداشتند. مثل ظرف آلوده‌ای که پر از کثافت است. حضرت فرمودند: شکم‌های شما از حرام پر شده است. قساوت قلب پیدا کرده اید.
حضرت علی اصغر که طفل شش ماهه بود، بچه‌ی بهترین خلق خدا، امام حسین روی دست گرفته که به این آب بدهید. آب ندادند چون قساوت قلب داشتند.
 

3. گرفتار شدن به دوستان ناپاک

یکی از عقوبت‌های مهم ظلم، گرفتار شدن به رفقای ناپاک است. یعنی ظالم از مسیر هدایت خارج می‌شود. رفقای خوب او را رها می‌کنند و رفقای بد جای او را می‌گیرند. در جلسات خوب توفیق حضور پیدا نمی‌کند. هرکس در راه خدا نیاید، شیاطین جلوی راهش را می‌گیرند. کسانی که خوب بندگی و پرستش و کار خوب می‌کنند، جزای عالی که خدا به آنها می‌دهد رفیق خوب سر راهش می‌گذارد. اگر کسی هم ظلم و معصیت بکند، یک رفیق ناباب او را به هر جنایتی می‌کشاند. روز قیامت ظالم دست‌هایش را گاز می‌گیرد، اینقدر ناله می‌زند می‌گوید: کاش من با فلان دوست نشده بودم و با پیغمبر خدا ارتباط داشتم: «یا وَیْلَتى لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِیلًا، لَقَدْ أَضَلَّنِی عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جاءَنِی» (فرقان/28 و 29)
 

4. استدراج

یکی از آثار ظلم، استدراج است. یعنی طرف ظلم و گناه می‌کند و خدا شاید مالش را هم زیاد می‌کند. خدا به او امکانات بیشتر می‌دهد. پست او را بالاتر می‌برد. این فکر می‌کند دارد رشد می‌کند در حالی که مثل فواره که بالا می‌رود این بیشتر زمین می‌خورد. استدراج یعنی اینکه خدا بلایی نمی‌دهد که بفهمد. به او خوشی می‌دهد و بعد یکباره می‌گیرد.

گاهی پیمانه ظالم باید پر شود. «وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ» (آل‌عمران/178) انسان‌های ظالم و کافر فکر نکنند ما به آنها مهلت می‌دهیم، به نفعشان است. «إِنَّما نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ» به اینها مهلت می‌دهیم تا پیمانه‌شان پر شود و بعد سر وقت می‌گیریم.

خدای کریم می فرماید: «وَ لا تَحْسَبَنَ اللَّهَ غافِلًا عَمَّا یَعْمَلُ الظَّالِمُونَ» (ابراهیم/42) یعنی گمان نبر که خدا از اعمال ظالم‌ها غافل است. اینقدر صدام‌ها، قارون‌ها و فرعون‌ها آمدند و نماندند. خدا در وقتش می‌گیرد، پیمانه باید پر شود. خدا در وقتش این‌ها را عقوبت می‌کند. «إِنَّما یُؤَخِّرُهُمْ لِیَوْمٍ تَشْخَصُ فِیهِ الْأَبْصار» برای یک روزی به آنها مهلت می‌دهیم که چشم‌هایشان در بیاید.
 
در روایت داریم که اهلبیت(ع) دائما می گفتند: «رَبِّ لا تَکِلْنِی إِلَی نَفْسِی طَرْفَةَ عَیْنٍ أَبَدا» (6) خدایا یک چشم به هم زدن کمتر و بیشتر ما را به خودمان وا نگذار. یعنی یک لحظه خدا عنایت خاصش را از ما برندارد، نفس اماره و شیاطینی فوران می‌زند و همه دنیا را آتش می‌زند. لذا در خانه خدا التماس می‌کردند که خدا چشم به هم زدنی ما را به خودمان وا نگذار. به موقعیت و قدرت و شرایط و پست و مقام و سلامتی خودمان ننازیم. این بدترین عقوبت است که خدا انسان را به خودش واگذار کند.
 

پی نوشت ها:

(1) ابن بابویه، محمد بن علی، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص335.
(2) درایتی، مصطفی، ترجمه غررالحکم و دررالکلم، ص588.
(3) مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج2، ص32.
(4) نهج البلاغه، حکمت 388.
(5) ابن شعبه، حسن بن علی، تحف العقول، ص296.
(6) کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج2، ص582.